معنی له کردن
لغت نامه دهخدا
له کردن. [ل ِه ْ ک َ دَ] (مص مرکب) خُرد و نرم سائیدن چنانکه گوشت را در هاون.
- دک و پوزش را له کردن، خرد وخاکشی ساختن.
- له و لورده کردن، خرد و خاکشی کردن.
له له
له له. [ل َه ْ ل َه ْ] (اِ صوت) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی. رجوع به له له زدن شود.
له
له. [ل َه ْ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: لََ + ه) برای او. او را.
- مدّعی ̍ له.
- مُعَظَّم ٌ له.
- ولَه ُ، او راست.
|| لَه ِ. به سودِ. به نفعِ. مقابل ِ علیه ِ.
- لَه ِ او، به سودِ او. به نفعِ او. برای او. بهر او.
- له و علیه، به سود و به زیان: باید دلایل ِ له و علیه طرفین دعوا را شنید.
- له و علیه گفتن، به سود و زیان گفتن: له و علیه چیزی نگفتم.
|| (اِ) (اصطلاح فلسفه) مِلْک. جِدَه. ذو.
- مقوله ٔ لَه ْ، نام یکی از مقولات است. (اساس الاقتباس ص 51). رجوع به جِدَه شود.
له. [ل َه ه] (ع مص) تنک و نیک ساختن موی را و نیکو گردانیدن. (از منتهی الارب). له الشعر؛ رققه و حسنه. (اقرب الموارد).
له له زدن
له له زدن. [ل َه ْ ل َه ْ زَ دَ] (مص مرکب) از تشنگی زبان را پی درپی و سریع از دهان برآوردن، چنانکه سگان. لُهاث. نفس پیاپی کشیدن با بیرون کردن زبان پیاپی، چنانکه سگ از گرمای هوا یا پیمودن راه دور. بیرون کردن و درون بردن زبان پیاپی با دم زدن، چنانکه سگ گاه تشنگی سخت. پیوسته و پیاپی بیرون کردن سگ و جز آن قسمتی از زبان را از دهان. بسیار تشنه بودن: از تشنگی له له زدن، چون سگ تشنه یا بسیار دویده زبان پیاپی ازدهان بیرون کردن و فروبردن و نفسهای پیاپی کشیدن.
فارسی به انگلیسی
Crush, Mash, Pound, Pulverize, Squash
فارسی به ترکی
ezmek
فرهنگ فارسی هوشیار
حل جدول
واژه پیشنهادی
سودن
فارسی به عربی
اضرب، عثره، عصاره
فرهنگ عوامانه
خردکردن است.
فارسی به ایتالیایی
schiacciare
فارسی به آلمانی
Drücken, Hineinzwängen, Quetschen, Saft (f), Zerquetschen
فرهنگ عمید
کوبیده و نرمشده،
[عامیانه، مجاز] بسیار خسته،
(بن مضارعِ لهیدن) = لهیدن
* له کردن: (مصدر متعدی) کوبیدن و نرم کردن گوشت، میوه، و امثال آنها،
معادل ابجد
309